خوشبخت ترین آدمها...

"عیب نداره با هم درستش می کنیم"


بیایید در غروب آخرین سه شنبه سال
برای گردگیری افکارمان آتشی بیفروزیم
کینه ها را بسوزانیم
زردی خاطرات بد را به آتش
و سرخی عشق را از آتش بگیریم
و سر انجام
آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم

برایتان آرزو می کنم
در میان مردمی که می دوند
برای "زنده بودن" آرام قدم بردارید برای "زندگی کردن"
بیادتان مى آورم تا همیشه بدانید که زیباترین منش آدمى
محبت اوست پس؛
محبت کنید چه به دوست، چه به دشمن
که دوست را بزرگ کند و دشمن را دوست

«داشتنها» همیشه به انسان کمک نمی کنند
گاه این نداشتن هاست، که موجب خلق آثار میشوند

تا درد فقر و نداری بیش از هر زمان دیگر
دل کوچک کودکان فقیر را بفشارد
کودکانی که زمستانی سرد را با کفش های پاره و لباس های کهنه
در کلبه های محقرانه و سرد و دود گرفته سپری کرده اند
کودکانی که با بوی برنج و گوشت مدت هاست بیگانه اند
کودکانی که طعم میوه را فراموش کرده اند
نوروز می آید تا درد فقر و نداری بغض در گلوی کودکان فقیر گره زند
و قطره اشکی از گوشه چشمی بچکاند..
نه نوروز مال فقرا نیست
لباس های فاخر و نو ، میوه و آجیل های رنگارنگ،
اسکناس های تا نخورده ،برای ثرونمندان است
و سهم تو ای کودک فقیر
حسرت است
برای یک جفت کفش کتانی ، تو به یک تخم مرغ رنگی دل شاد کن
نوروز برای تو همین است
شاید یک ثروتمند دل به رحم آمده اتفاقی از کوچه فقر بگذرد
و لباس کهنه دردانه اش را برایت هدیه کند..

خیلی ها با پای خودشان به اینجا آمده اند
و خیلی دیگر نیز آورده شده اند
تا واپسین روزهای زندگیشان را در تنهایی بگذرانند
و چشمانی که همچنان به راه دیدن عزیزانشان است
وقتی بوی عید می آید
ناخدا آگاه به یاد سالمندان و بیمارانی می افتم که خیلی تنها هستند
محبت کنید که دنیا محل عبور است
ما همه رهگذر و همسفریم

اگر همه ثروت داشتند
دل ها سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند
بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند

گنجشک می خندید به این که چرا هر روز بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم
من می گریستم به اینکه
او هم محبت مرا از سادگی ام می پنداشت

جالب است ثبت احوال همه چیز را در شناسنامه ام نوشته است به جز احوالم


این روزها بوی بهار گاهی بدجوری دلگیر است
یاد کسانی که در کنارت نیستند را تازه می کند
و خاطرات در دلت طوفانی از حسرت به پا می کند
بوی بهار همیشه سرشار از شادی و نو شدن نیست
گاهی با خودش غم و کهنگی به همراه دارد.
غم انسانهایی که دیگر نیستند یا انسانهایی که دیگر نیستیم
خیلی ها قبل از هفت" سین" با یک قاب عکس عزیزی چیدن سفرشون آغاز می کنند
و گاهی هم شاید لازم باشد قاب عکس خودمون و توی سفره هفت سین بگذاریم
و در فقدان خودمون اشکی چشم هایمان را تر کند
این روزها همه کلی می دوند و تلاش می کنند از خرید عید گرفته تا خونه تکونی
که میزبانان آماده ای باشند یا مهمانان برجسته ای
و
چه مهمانان بي دردسري هستند مردگان
نه به دستي ظرفي را چرك مي كنند
نه به حرفي دلي را آلوده
تنها به شمعي قانعند
و اندكي سكوت...
پنج شنبه آخر سال هست
بخوانیم فاتحه ای به یاد تمامی در گذشتگان

«خداوندا ، پروردگارا، از آسمان مائده ای بر ما بفرست.
تا برای اول و آخر ما ، عیدی باشد ، و نشانه ای از تو و به ما روزی ده ،
تو بهترین روزی دهندگانی.»
(سوره مائده آیه 114)


دولا دولا راه رفتند تا امروز بتوانیم راست راست راه برویم
«برای شادی روح شهدا صلوات»




درخت دست خاک است
و برده دستِ خود را
برای شکر کردن
به سوی آسمان ها
این روز درخت کنی در جلوی دانشگاه ماست
این درختان نیستند که از ریشه کنده می شوند
این ما هستیم که شتابان، در راه ماشینی شدن
ارزش ها و زیبایی ها را از ریشه در می آوریم.

به جهان چشم گشودن در دست ما نیست
و از آن چشم بستن هم در دست ما نیست
ولی به جهان با چشم باز، نگریستن چرا …

برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم احتیاج به پیری داشتم
اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم، احتیاج به جوانی دارم.

همیشه یک ذره حقیقت، پشت هر " فقط یه شوخی بود "
یک کم کنجکاوی، پشت " همین طوری پرسیدم "
قدری احساسات، پشت " به من چه اصلا "
مقداری خرد، پشت " چه بدونم "
و اندکی درد، پشت " اشکالی نداره " هست.

غالبا از نادانی وحشتی نداریم
از اینکه ما را نادان بدانند می ترسیم

آدم هـای کنـارم مثل جــمعه می مانند
معلــوم نمی کند “فـرد” هستـند یا ” زوج”
پـــر از ابــهامند…


ای که در فصل خزان بینی مرا با پشت خم
این زمستان را مبین ، ما هم بهاری داشتیم
صراط مستقیم راه راست نیست
بلکه راهی است که از میان افراط و تفریط میگذرد
و آن همان اطاعت محض از تعالیم الهی و طی طریق بندگی است.
( آیت الله خوشوقت«ره»)

قصد ما این است که نمیریم تا توبه کنیم، ولی توبه نمی کنیم تا اینکه می میریم.
«مولا امیرالمومنین علی(ع)»

تو که برای زندگی گریه می کنی
تو معنای واقعی زندگی رو بهتر درک میکنی


زیباییش کم نشده...
بیایید حتی اگه گاهی در سرمای روزگار، یخ می زنیم
هنوز خودمون باشیم.

عشقی که تنها با یک نگاه آغاز میشود ، با شناخت سست و سست تر میشود
ولی عشقی که با شناخت آغاز میشود با هر نگاهی عمیق و عمیق تر میشود . . .

فــــــــــــــرزندم !
حرمت دست های پینه بسته ام را نگه دار ...
روزی همین دست ها نان آور خانه ای و در دست های معشوقی بوده است ..
و این است گردش روزگار

لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ
از گام های شیطان پیروی مکنید که او دشمن آشکار شماست.
بقره آیه 168

در بعضی عملیات ها به دلیل کمبود وقت , یک نفر به حالت دراز کش روی سیم های
خاردارقرار می گرفت تا سایر رزمنده ها از روی جسم او بگذرند. گردان تا بخواهد ازروی او رد شود، فرد بر اثر جراحات فراوان شهید می شد ...
وصيتنامه شهدا سند ايمان آنهاست ..
خداوند روح تمامی شهدا را قرین رحمت کند...



نام این منجلاب ِ روزمرگی را زندگی گذاشته ایم ؛
آن وقت از مرگ که خود پایان بخش ِ این بدختی است ، هراسانیم...!!

گاهی دلت از سن و سالت می گیرد
می خواهی کودک باشی
کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد
و آسوده اشک می ریزد
بزرگ که باشی
باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ...

وفاداری یك زن زمانی معلوم می شود كه مردش هیچ نداشته باشد
و


دلم به پاکی دامان غنچه میلرزد
که بلبلان همه مستند و باغبان تنها
«صائب تبریزی»