نوروز می آید

تا درد فقر و نداری بیش از هر زمان دیگر 

دل کوچک کودکان فقیر را بفشارد

کودکانی که زمستانی سرد را با کفش های پاره و لباس های کهنه

در کلبه های محقرانه و سرد و دود گرفته سپری کرده اند

کودکانی که با بوی برنج و گوشت مدت هاست بیگانه اند

کودکانی که طعم میوه را فراموش کرده اند

نوروز می آید تا درد فقر و نداری بغض در گلوی کودکان فقیر گره زند

و قطره اشکی از گوشه چشمی بچکاند..

نه نوروز مال فقرا نیست

لباس های فاخر و نو ، میوه و آجیل های رنگارنگ،

اسکناس های تا نخورده ،برای ثرونمندان است

و سهم  تو ای کودک فقیر

 حسرت است

 برای یک جفت کفش کتانی ، تو به یک تخم مرغ رنگی دل شاد کن 

نوروز برای تو همین است 

شاید یک ثروتمند دل به رحم آمده اتفاقی از کوچه فقر بگذرد

 و لباس کهنه دردانه اش را برایت هدیه کند..