با این غروب رو به خاموشی ...

با این غروب رو به خاموشی دلتنگی من بیشتر میشه
یک عمره جمعه های تقویمم با جای خالی تو سر میشه
یک عمر هر جمعه همین ساعت می ترسم از یک هفته تو
می ترسم از عمری که کوتاهه از لحظه های رفته ی بی تو
یک عمره توی ذهنم از دنیات تصویرهای تازه می سازم
دارم مدارا می کنم با مرگ شاید تو برگردی و من باشم
شاید که یک شب با صدای تو از خواب این سردرگمی پا شم
«اللهم عجل لولیک الفرج»
+ نوشته شده در جمعه دهم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 18:0 توسط ما دو نفر
|
الهی! در شگفتم